جامعه شناختی فرهنگ دینی | ||
مرد تقریباً از زن درشت اندام تر و بلند قدتر و صدایش کلفت تر و خشن تر است، رشد بدنی مرد از زن سریع تر است حتی برخی معتقدند که جنین پسر سریع تر از جنین دختر رشد می کند. رشد عضلانی مرد و نیروی بدنی او از زن بیش تر است. اما زن در مقابل بسیاری از بیماری ها از مرد مقاوم تر است، دختر زودتر از پسر به سخن می آید و زودتر به مرحله بلوغ می رسد. مغز مرد تقریباً از مغز زن بزرگتر است، ولی با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن، مغز زن از مغز مرد، بزرگ تر است، ریه مرد قدرت دم و بازدم بیش تری دارد، ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریع تر است و تفاوت های عمیق و دقیق تری که روز به روز با پیشرفت علم، آشکارتر می گردد.[iv] زن و مرد از لحاظ روانی نیز خصوصیات متفاوتی دارند، مثلاً زن سریع تر از مرد تحت تأثیر احساسات خویش قرار می گیرد. و به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری احساساتش صلح جویانه تر از مرد است؛ زن از توسل به خشونت درباره دیگران و خود پرهیز می کند و به همین دلیل میزان خودکشی در زنان کمتر از مردان است. احساسات در زن مادرانه است و این احساسات از دوران کودکی در او پدیدار می گردد، علاقه زن به خانواده و توجه ناخودآگاه او به اهمیت کانون خانوادگی بیش از مرد است؛ زن در علوم استدلالی و مسائل خشک عقلانی به پای مرد نمی رسد. ولی در ادبیات و نقاشی و سایر مسائل که با ذوق و احساسات مربوط است دست کمی از مرد ندارد، مرد بیش تر از زن قدرت کتمان رازها را دارد. به طور کلی می توان گفت: بارزترین این تفاوت ها به صورت عواطف و احساسات شدید در زن و احیاناً غلبه آن بر عقل، (و نه به رغم برخی، نقصان عقل) و غلبه تعقل بر احساسات در مرد نمایان می شود، که با وظایفی که هرکدام در نظام آفرینش به عهده دارند متناسب است. و ناگفته پیدا است که زن به خاطر داشتن نقش همسری و نقش خطیر مادری، نیازمند عاطفه و احساسات بیش تری است، حال آن که مرد برای مبارزه با تحصیل معاش و یافتن راه غلبه بر مشکلات، بیش تر به تفکر و تعقل نیاز دارد که رقت احساس در این میان کارساز نیست و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی، تجهیز مرد به نیروی تعقل و دفاع و تجهیز زن به عواطف و احساسات شیوه ای متعادل است. و به این ترتیب، دو کفه ترازوی زندگی در جامعه، که مرکب از مرد و زن است، متعادل شده است.[v] دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نو ظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می دانست، در مورد زن چنین عقیده ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه ای داده می شود. زن به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده اش، اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، «صنعت کار» گفته می شد. وی آنچه را می بافت، یا می ریسید، و هم چنین کره و روغن یا پوست دباغی شده را می فروخت، زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی خرید و فروش می کرد و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می کرد و محصولات دست سازش را می فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می خرید، خرید و فروش می کرد. از شمار این زنان «ام منذر بنت قیس» است که ظاهراً در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) خرما می فروخت و «اسماء بنت مخرمة بن جندل» که عطر فروش بود و از «یمن» عطر وارد می کرد و در مدینه می فروخت. برخی از زنان تجارت خارجی می کردند و ثروتمند بودند. مثل «هند بنت عقبه» و «خدیجه بنت خویلد» اولین همسر گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) . در مقایسه با باقی حرفه ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی که بدان می پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دور اندیش بودند و می توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند. افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.[viii] خانم «شیما الصراف» که قانوندان و پژوهشگر عراقی است، آرای فقها گذشته و حال درباره اشتغال زنان بیان کرده است که اینجانب مطالعه نموده و بر این عقیده ام که خانم شیما الصراف قلمی تند داشته و با زنانه نگری مسأله را مورد بررسی قرار داده است و سخنانش منطقی نیست. به هر حال مطالب ایشان را در این زمینه برای تحقیق خود لازم و ضروری ندانسته ام. فقط همین را ذکر کنم که ایشان نظر فقهای گذشته را چنین گفته اند: که کار کردن زن را حرام می دانسته اند و بارداری و شیردهی و نگهداری و تربیت فرزندان و به کارهای خانه پرداختن را جزو وظایف زنان دانسته اند و اینکه تا وقتی بر شوهر، شرعاً واجب است نفقه بدهد، زن حق کار کردن ندارد و نظر فقهای کنونی را به رغم توجیهات گوناگون در منع کار زن، تماماً مستند به دلایل و اعتقادات فقهای پیشین می داند. و دست کم، به خاطر روابط زناشویی، بیشتر قواعد مکاتب فقهی، صراحت در منع زن از کار دارند، به دلیل اینکه شرعاً بر مرد واجب است نفقه بپردازد. یکی از فقیهان بزرگ حنفی می گوید: «کار زنان موجب فتنه است.» و بیرون رفتن زن از خانه بسته به اجازه ی شوهر است. لذا می توان از سخنان خانم شیماء الصراف چنین برداشت کرد که هم فقهای گذشته و هم حال با کار کردن زنان مخالف هستند ولی با تمام اینها همانطور که در ابتدا ذکر کردیم قلم نویسنده قلمی تند است و قضاوتی یک طرفه و بدون منطق داشته اند و ایشان چنین وانمود کرده اند که رأی تمامی فقها چنین است! اما مطلقاً چنین نیست، مثلاً مذهب جعفری (شیعی) نه تنها کار کردن زن را قبول دارد، بلکه فراتر از این را معتقد است. ما رأی فقیهان شیعی را در بحث اجاره فقط برای نمونه ذکر می کنیم. سید یزدی در عروة الوثقی و سید حکیم در مستمسک گفته اند: اگر زن برای خدمت در مدت معینی، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پیش از انقضای این مدت، ازدواج کند، اجاره [و تعهد] باطل نمی شود، حتی اگر خدمت، منافی بهره جویی شوهر و حقوق زناشویی باشد. در این حکم تفاوتی نیست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند یا نداند، زیرا دو حق اینجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، که خوب، و اگر جمع میان آن دو ممکن نباشد و تزاحم کنند، حق بیشتر، که تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعی مزاحم هم شوند، ترجیح با حق سابق است. بنابراین شوهر حق اعتراض یا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نمی شود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نیست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقاً منافات ندارد، مثلاً تعهد قرائت قرآن یا بافتن پیراهن با نخ کاموا یا پشم، را بدهد، اجاره [و تعهد] صحیح است حتی اگر شوهر اذن ندهد.»[xi] قرآن کریم همچنانکه پیامبران را الگوی مردم معرفی می نماید و می گوید: «لکم فی رسول الله اسوة حسنة» زنان برجسته ای همچون «آسیه» همسر فرعون و «مریم» مادر عیسی و اصولاً زنان مؤمنه و پرهیزگار را الگوی همه مردم معرفی می نماید.[xii] فاطمه اکبرنیا
پی نوشت ها:
[i] - نساء (4) آیه 1. [ii] - محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4، ص 139؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3 و4، ص 7. [iii] - محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4، ص 140؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3 و4، ص 629. [iv] - مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، چاپ هشتم، زمستان 1367، ص 177 و 205، با تلخیص. [v] - طاهره نور حسن فقیده، حقوق زن در قرآن و عهدین، فرهنگ گستر، چاپخانه سروش، ص 56. [vi] - طاهره نور حسن فقیده، حقوق زن در قرآن و عهدین، ص 57، با اندکی تلخیص. [vii] - مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 169 و 170. [viii] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص23. [ix] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص24. [x] - همان، ص 25 و 26، با اندکی تلخیص و دخل و تصرف. [xi] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص 23. [xii] - مریم (19) آیات 11 و 12. [xiii] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ناشر: دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، چاپ اول، زمستان 1375، امور فنی: مؤسسه دانشگاهی رسام هنر، ص 14 با تلخیص. [xiv] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن در خانواده در توسعه انسانی، صص 16 و 17 با تلخیص. [xv] - همان، ص 14 و 15 با تلخیص و اندکی دخل و تصرف؛ بتول محتشمی، نشریه بهار، شماره 3، صص 78 و 79. [xvi] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ص 14 و 15 با تلخیص؛ بتول محتشمی، نشریه بهار، شماره 3، ص 78 و 79. [xvii] - ثریا مکنون، روزنامه صدای عدالت، 10/4/81، شماره 2، ص 8 . برچسبها: [ دوشنبه 91/3/8 ] [ 2:0 عصر ] [ م.نظری ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |